نماز باران برای اهل ایمان نه نمایش قدرت است و نه خودنمایی در برابر دیگران. این نماز، همچون سایر عبادات، جلوهای از بندگی و نشانهای از توجه بنده به معبود خویش است. در حقیقت، نماز باران نوعی گفتوگو با خداست؛ گفتوگویی از سر نیاز، نه از سر طلبکاری. بندگان در این نماز به درگاه پروردگاری پناه میبرند که همه چیز از اوست، و در عین حال خود اوست که ما را به طلب و دعا فراخوانده است. چنانکه گفتهاند: «تا نگرید طفل، کی جوشد لبن».
بنابراین باید نگاهی عمیقتر به فلسفه این عبادت داشت. نماز باران، تعیین تکلیف برای خدا نیست؛ بلکه فرصتی است برای اصلاح نگاه ما به رابطه بنده و خالق. همه احکام و برنامههای الهی برای آن است که انسان متوجه پروردگار خود شود و در مسیر کمال گام بردارد. گاه بهانهای چون خشکسالی، دلها را به سوی آسمان میکشاند تا یادمان بیفتد که سرچشمه همه خیرها و برکتها همان ذات بینیاز است. در حقیقت، زیبایی نماز باران نه فقط در نزول رحمت الهی، بلکه در ابراز نیاز بنده به پیشگاه رب بینیاز است؛ در نشان دادن فقر بندگی در برابر غنای الهی.
امروز حال و هوای خاصی بر فضای این محله در حاشیه شهر مشهد حاکم بود. هزاران نفر از اقشار مختلف مردم، از روحانی و دانشجو گرفته تا کشاورز و کارگر، از پیر و جوان تا کودک و سالخورده، در کنار هم برای یک هدف گرد آمده بودند: تضرع به درگاه خدا.
در میان جمع، کسانی بودند که با کمک دیگران آمده بودند؛ بیماران و سالخوردگانی که قدمهایشان لرزان اما دلهایشان استوار بود. حتی گروهی از طلبه های آفریقایی مقیم مشهد، با چهرههای پر از ایمان، صفوف نماز را رنگینتر کرده بودند. همه یکصدا، با دلهایی خاشع، به سوی آسمان دست نیاز بلند کرده بودند.
نماز با امامت عالم بیادعا و مردمی، آیتالله مروارید، برگزار شد. صدای تضرع، بغضهای مداوم، اشکهایی که بیاختیار بر گونهها جاری میشد و زمزمههای عاشقانه در میان جمع، حال و هوایی وصفناشدنی پدید آورده بود. هنگام توسل و روضه، صدای گریه و ناله در فضای باز محل نماز طنینانداز بود و زمین تشنه، گویی از اشک چشم مؤمنان سیراب میشد.
از زیباترین صحنهها، اشکهای خدمتگزارانی بود که تا نیمههای شب پیش از مراسم، سرگرم آمادهسازی فضا بودند و صبح همان روز نیز با تمام وجود در خدمت نمازگزاران ایستادند. آنان در لحظه دعا، سر به آسمان داشتند و میگریستند؛ چنانکه گویی خستگی شبانه را با اشکهای خود شستند.
نماز باران امسال نه فقط یادآور خشکسالی زمین، بلکه یادآور تشنگی دلها برای یاد خدا بود. مردمی که آمده بودند تا با دستانی گشوده و دلهایی خاشع، بگویند: ما نیازمندیم و تو بینیازی، ما فقیر درگاه تو هستیم و تو غنی حمیدی ...